معرفي و بازار کار رشته روانشناسی در مقاطع کارشناسي و کارشناسي ارشد

رشته روانشناسي در مقطع کارشناسي (ليسانس) داراي 3 گرايش است. اين گرايش ها عبارتند از:

1- روانشناسي باليني 2- روانشناسي عمومي 3- روانسنجي

آينده شغلي و بازار کار در هر يک از گرايش هاي فوق در اين مقطع از قرار زير است:

1- پس از طي دوره 4 ساله روانشناسي باليني و کسب مدرک کارشناسي در اين گرايش، فرد مي تواند

- به عنوان کارشناس اين رشته در مراکز دولتي نظير بهزيستي- شهرداري- نيروي انتظامي- سازمان زندان ها- کانون اصلاح و تربيت و ... در قسمت مربوطه جذب به کار شود.

- در آموزش و پرورش به عنوان معلم و يا دبير در دروس مربوطه و يا به عنوان مشاور مدرسه جذب به کار شود.

- در کلينيک هاي درمان اعتياد به عنوان روانشناس مشغول کار شوند.

- در کلينيک هاي مشاوره اي به کارهاي درماني، و يا تشخيصي نظير گرفتن تست هاي هوش و شخصيت بپردازد (کلينيک هاي مشاوره اي به علت تجربه کم کاري به ندرت تمايل به پذيرش يک کارشناس روانشناسي به عنوان درمانگر دارند)

- همکاري با روانپزشک (روانپزشکان در مطلب خصوصي خود، به ندرت تمايل به پذيرش يک کارشناس روانشناسي به عنوان درمانگر دارند)

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس "مهد کودک" نمايد.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس "سراي سالمندان" نمايد.

- به عنوان مربي مهد کودک مشغول به کار شود.

2- پس از طي دوره 4 ساله روانشناسي عمومي و کسب مدرک کارشناسي در اين گرايش، فرد مي تواند

- به عنوان کارشناس اين رشته در مراکز دولتي نظير بهزيستي- شهرداري- نيروي انتظامي- سازمان زندان ها- کانون اصلاح و تربيت و ... در قسمت مربوطه جذب به کار شود.

- در آموزش و پرورش به عنوان معلم و يا دبير در دروس مربوطه و يا به عنوان مشاور مدرسه جذب به کار شود.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس مهد کودک نمايد.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس سراي سالمندان نمايد.

- به عنوان مربي مهد کودک مشغول به کار شود.

3- پس از طي دوره 4 ساله روانسنجي و کسب مدرک کارشناسي در اين گرايش، فرد مي تواند

- به عنوان کارشناس اين رشته در مراکز دولتي نظير بهزيستي- شهرداري- نيروي انتظامي- سازمان زندان ها- کانون اصلاح و تربيت و ... در قسمت مربوطه جذب به کار شود.

- در آموزش و پرورش به عنوان معلم و يا دبير در دروس مربوطه جذب به کار شود.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس مهد کودک نمايد.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس سراي سالمندان نمايد.

- در کلينيک هاي مشاوره اي و يا در مطب روانپزشک به اجرا و تفسير آزمون هاي بپردازد.

مقطع کارشناسي ارشد

در مقطع کارشناسي ارشد، اين رشته تا آزمون کارشناسي ارشد سال 1389 داراي ۶ گرايش است. اين گرايش ها عبارتند از:

1- روانشناسي عمومي 2- روانشناسي باليني 3- روانشناسي باليني کودک و نوجوان

4- سنجش و اندازه گيري يا روانسجي 5- روانشناسي صنعتي و سازماني ۶.روانشناسی شخصیت

با توجه به اينکه در کشور ما برخلاف ساير کشورها، در رشته روانشناسي تفکيک زمينه هاي شغلي بين گرايش ها وجود ندارد، بازار کار در همه گرايش هاي ذکر شده به جز دو گرايش روانشناسي صنعتي و سازماني و سنجش و اندازه گيري يا روانسجي يکسان و به شرح ذيل است؛

1- با دارا بودن مدرک کارشناسي ارشد در گرايش هاي فوق فرد مي تواند:

- پس از احراز شرايط لازم (ازجمله 800 ساعت کارآموزي در مراکز داراي مجوز رسمي، تاييديه از اساتيد رشته و ...) و دريافت مجوز از سازمان نظام روانشناسي اقدام به تاسيس کلينيک مشاوره بنمايد.

- به عنوان کارشناس اين رشته در مراکز دولتي نظير بهزيستي- شهرداري- نيروي انتظامي- سازمان زندان ها- کانون اصلاح و تربيت و ... در قسمت مربوطه جذب به کار شود.

- در واحدهاي کوچک دانشگاه آزاد و يا دوره هاي فراگير و يا موسسات آموزش عالي آزاد به عنوان مدرس فعاليت کند.

- در آموزش و پرورش به عنوان معلم و يا دبير در دروس مربوطه و يا به عنوان مشاور مدرسه جذب به کار شود.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس مهد کودک نمايد.

- با اخذ مجوز از سازمان بهزيستي اقدام به تاسيس سراي سالمندان نمايد.

- در کلينيک هاي درمان اعتياد به عنوان روانشناس مشغول به کار شوند (اشتغال در اين مراکز مستلزم تحصيل در گرايش روانشناسي باليني است و دارا بودن مدرک کارشناسي اين گرايش کافي است).

- در کلينيک هاي مشاوره اي به کارهاي درماني بپردازد

- با روانپزشکان در کلينيک هاي خصوصي ايشان همکاري کند (البته روانپزشکان مايل به همکاري با کارشناسان ارشد در گرايش هاي باليني و خانواده درماني هستند).

- در کلينيک هاي مشاوره و روان درماني کودک به کارهاي درماني مثل بازي درماني و ... بپردازد (در اين مراکز تاکيد بيشتر روي کارشناسان ارشد با گرايش باليني کودک و نوجوان و باليني است).

2- با دارا بودن مدرک کارشناسي ارشد در گرايش روانسنجي، فرد به عنوان يک متخصص در طراحي و ساخت آزمون هاي جديد، استاندارد کردن آزمون هاي موجود و تفسير دقيق نتايج آزمون هاي انجام شده فعاليت کند.

3- در گرايش شخصیت و صنعتي و سازماني که در ايران اخيرا به گرايش هاي روانشناسي اضافه شده است، زمينه اصلي کار در مراکز صنعتي و کارخانه ها به منظور گزينش نيروهاي مناسب با شغل و به کار گيري روش هايي جهت افزايش بهره وري و در سمت هاي مسئول کارگزيني، مسئول منابع انساني، مسئول برنامه ريزي نيروي انساني، مسئول بالندگي سازماني، مسئول تحقيق و توسعه منابع انساني، مسئول روابط کارکنان، آموزش کارکنان و ... است. اما در ايران اين گرايش کمتر مورد توجه قرار مي گيرد و فارغ التحصيلان اين گرايش هرچند اندک هستند اما به ندرت موفق به يافتن شرايط کاري متناسب با گرايش خود مي شوند بنابراين فارغ التحصيلان اين گرايش اکثرا در زمينه هاي ذکر شده در باره گرايش هاي 1 و 2 مشغول به کار مي شوند.

منبع:سایت روانشناسی بالینی

روانشناسی بالینی



تعریف استرس، اضطراب و دلشوره

درمان استرس و اضطراب غالبا به صورت مترادف بکار می روند اما در تعریف علمی این دو با هم تفاوت دارند. استرس به معنى نیرو است و هر محركى كه در انسان ایجاد تنش كند، استرس زا یا عامل استرس نامیده مى شود. تنش ایجاد شده در بدن و واكنش بدن را استرس مى گوییم به عبارتى هر عاملى موجب تنش روح و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود، استرس زا یا عامل استرس است .همچنین استرس را میتوان یک حالت و یا یک تجربه روانی و جسمانی خاصی تعریف نمود که گذرا و موقتی می باشد. و منشا و دلیل واقعی دارد برای مثال دانشجویی که از ارایه کنفرانس دچار ترس میشود. و یا دانش اموزی که استرس امتحان دارد. و یا فردی که در اولین برخورد با جنس مخالف دچار استرس میشود.
اما اضطراب همانند استرس دارای علایم مشابه جسمانی و روانی می باشد با این تفاوت که این علایم در فرد بصورت مزمن و پایدار در میاید. همچنین اما اضطراب یك علامت سؤال (؟) است. یعنی حاصل تردید است. نگرانی ما برای یك رخ داد مبهم و احتمالی است و بیشتر به این خاطر است كه نمی دانیم چه خواهد شد؟ آیا می توانم یا نمی توانم آیا موفق می شوم یا نمی شوم
می توان گفت اضطراب هنگامی در فرد بروز می‌کند که شرایط استرس‌زا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا به‌طور مکرر رخ دهد، و یا اینکه دستگاه عصبی بدن نتواند برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند. در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماری‌های جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیب‌پذیر می‌شود این استرس و اضطراب و دلشوره یک حالت نابسامان و درهم ریختگی جسمانی مخصوصاْ در قفسه سینه همراه با یک نگرانی فکری می باشد که هشداریست برای وقوع یک اتفاق واقعی و یا خیالی . معمولاْ اضطراب بیمارگونه یک جنبه خیالی و یا بدون هیچگونه دلیلی می باشد که فرد قادر به کنترل آن نیست و یا اینکه می تواند با دارو بطور موقت آنرا کنترل نماید . تجربه نشان داده است که روان درمانی و هیپنوتیزم درمانی به همراه هم می تواند فرد را به صورت اساسی و ریشه ای درمان کند . حالتهای اضطراب همان آشفتگی و بیقراری جسمی و فکری می باشد که در فرد بوجود می آید . حالتهای اضطراب مانند : تپش قلب – دلشوره – لرزش اندام – حالت تهوع – تنگی نفس – سرگیجه – خشکی دهان – سستی اندام و غیره … منشاء اضطراب ناشی از تجربیات تلخ و ناراحت کننده دوران کودکی و یا گذشته فرد و یا ناشی از شرایط فعلی فرد می باشد. شروع ناگهانی استرس و اضطراب به همراه همه علائم ذکر شده فوق را تقریبآ می توان حمله هراس یا وحشت نامید (panic attack)

علل استرس، اضطراب و دلشوره

از جمله دلایل اصلی استرس و اضطراب میتوان چنین نام برد:

۱.ترس از مورد تایید واقع نشدن

۲.ترس از ارزیابی منفی

۳.تردید از انجام و عواقب یک عمل

۴.نگرانی در مورد یک اتفاق ناگوار یا نامشخص

۵.ترس از مرگ

۶. ترس از از دست دادن عزیزان، شغل، ترس از تنهایی و بسیاری از

۷.توقع اینکه دیگران همیشه منصفانه رفتار کنند

۸.توقع اینکه رویدادها مطابق میل فرد باشند

۹.اجبار به کسب مهارت و شایستگی در سطح بالا.

موارد استرس زای دیگر که اگر چنانچه ادامه یابد مزمن شده و تبدیل به اضطراب دایم و بیمارگونه میگردد که خود یکی از علایم افسردگی می باشد.

درمان استرس
پیامدها و عواقب استرس و اضطراب

از جمله عواقب استرس و اضطراب اختلال در عملکرد روانی، رفتاری و جسمانی می باشد. عوامل روانی همچون عدم تمرکز حواس، فراموشی، پر خوری، اختلالات خواب، سو مصرف الکل و مواد مخدر، بی قراری، تحریک پذیری، اختلالات جنسی و در نهایت افسردگی و غیره میباشند. اختلال رفتاری همچون اختلال در عملکرد شغلی، تحصیلی و منحر به از هم پاشیدن خانواده میشود. اختلالات جسمانی برخی نشانه‌های استرس عبارتند از
ضربان قلب سریع‌تر , سردرد , گرفتگی گردن و یا درد شانه‌ها , کمردرد , تنفس سریع , تعریق و کف دست‌های خیس,درد ناگهانی معده، تهوع و اسهال در طول زمان استرس می‌تواند روی شما این تاثیرات را داشته باشد.

درمان استرس اضطراب با هيپنوتيزم

درمان استرس ، اضطراب و دلشوره

روان‌شناسان نشان داده‌اند که نحوه ادراک ما تعیین کننده شدّت و ضعف استرس است. آن‌ها همچنین عقیده دارند که نحوه ادراک هر فرد از طریق آموزش و تمرین قابل تغییر است. این نتیجه‌گیری روان‌شناسان بسیار با اهمیت است زیرا در دنیای امروز استرس‌های شدیدی در زندگی همه ما وجود دارد و هر روز نیز استرس‌های جدیدی بر استرس‌های قبلی افزوده می‌گردد. بنابراین، آموزش دیدن و یادگرفتن چگونگی اصلاح نحوه ادراک (نگرش) و سازماندهی مجدّد آن، در کاهش شدّت، بسامد و مدّت بسیاری از اختلالات مربوط به استرس، می‌تواند بسیار مفید باشد. همچنین استرس‌های آینده قابل پیش‌بینی می‌گردد و نحوه ادراک ما متناسب با آن می‌تواند تغییر یابد. به این گونه آموزش‌ها «مایه‌کوبی استرس» (زدن واکسن استرس) می‌گویند. درست همان گونه که برای مقابله با سایر بیماری‌ها مایه‌کوبی می‌کنیم، برای مقابله با استرس نیز باید خود را آماده کنیم.

اگر چه روشهای درمانی روانشناختی چون شناخت درمانی و رفتار درمانی و همچنین دارو درمانی میتواند بسیار مفید باشد، اما به نظر میرسد که هیپنوتیزم درمانی به همراه روشهای درمانی روانشناختی و رفتار درمانی موثر ترین درمان برای اختلالات اضطراب و استرس باشند.
نمونه های گزارش شده پس از دوره درمان:
خانم ۳۰ ساله ای با استرس و اضطراب بسیار شدی، مشکل صحبت در جمع ، حالت افسردگی، خواب های آشفته، بد خوابی و کم خوابی و…. مراجعه و در طول دوره درمان از روند بهبودش کاملآ احساس رضایت و تقریبآ در جلسات پایانی چنین گزارش نمود: احساسم در مورد خودم نسبت به گذشته خیلی بهتر شده، انگیزه ام بالا رفته و خواب آرامی دارم. و به زندگی امیدوار شده ام.

درمان استرس و اضطراب
خانم ۲۱ ساله ای با مشکل اضطراب شدید، ، پرخاشگری و بد خوابی مراجعه و در طی روند جلسات درمان، او و والدینش کاملآ از روند بهبودی احساس خرسندی می نمودند. (البته این بیمار دارای دیابت نوع ۱ که علی رغم استفاده از انسولین، قند ناشتای او ۲۰۰ و غیر ناشتا ۴۰۰ بود. که طبق گزارش شان به ترتیب به ۱۰۰ و ۲۰۰ کاهش پیدا کرد. البته این هیچ دخالتی در امر پزشکی نیست و در کتب روانشناسی در ارتباط با کاهش فشار خون و دیابت به وسیله فنون روانشناسی گزارشات زیادی وجود دارد. و این بیمار نیز پس از چندین ماه پیگیری نه تنها حالات گوناگونش بهبود پیدا کرده بود، بلکه به نظر می آمد از میزان قند خونش نیز راضی بود.) و بطور کلی بیمار از همه لحاظ احساس بسیار خوب و مثبتی را گزارش نمود. در ارتباط با کاهش قند خون می توان گفت با کاهش استرس و فشار های روحی می توان بطور غیر مستقیم بر کاهش قند خون اثر گذاشت.

آقای ۲۷ ساله ای با مشکل حمله هراس وحشت (پانک اتک) هر چند روز یک بار به همراه استرس و اضطراب شدید و مداوم،کابوس شبانه،حالت تهوع در هنگام وحشت و…. مراجعه و پس از چندین جلسه درمان چنین گزارش می دهد: بعد از ۲ یا ۳ جلسه پدرش چنین می گوید پسرم نسبت به قبل خیلی بهتر شده. بیمار می گوید روحیه ام خیلی بهتر شده ودیگر آن حمله ها به من دست نمی دهد. بطور کلی در پایان جلسات درمانی می گویند انتظارش را نداشتم که اینگونه و با کمک شما خوب شوم از قبل از درمان هم بهترم.خدا را شکر می کنم. و بسیاری از موارد دیگر….

روانشناسی بالینی



  رفتار درمانی شناختی  

 

هداف واطلاعات موجود در این بروشور

این جزوه برای  کسانی که میخواهند اطلاعات بیشتری در مورد رفتار درمانی شناختی یا (CBT) داشته باشند  مفید است. چگونگی کار این روش درمانی ودلایل استفاد از این روش درمانی ، اثرات آن ، عوارض ، و درمان های جایگزین دراین بروشور توضیح داده شده است. اگر آنچه را که میخواهید در اینجا پیدا نکردید، منابع کسب اطلاعات بیشتری در آخر این جزوه وجود دارد.

" رفتار درمانی شناختی" یا CBT  چیست ؟

ا ین یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است:

 

  • در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد.
  • در مرحله دوم سعی می نماید مسائل ومشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید.


"رفتار درمانی شناختی"به شما کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده ودرنتیجه این طرز تفکرجدید شما میتوانید با رفتارهای سالم ترو درست تری در برابرحوادث ناخواسته وناگوار پیرامونتان برخورد نمائید.

 برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی  که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تابه او کمک کند , در "رفتار درمانی شناختی" روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال ( اینجا و اکنون) وانچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند.

" رفتار درمانی شناختی"  (CBT) در چه مواردی کمک کننده است؟

CBT می تواند در موارد زیر کمک کننده باشد:

 

 اضطراب ، افسردگی ، ترس ، فوبیا (ترس از مکانهای شلوغ و ترس  اجتماعی) ، استرس ، پرخوری ، اختلالات وسواسی اجباری ، اختلال پس از حادثه استرس ، اختلال دو قطبی و جنون.  CBT همچنین میتواند درمواردی که فرد دچار مشکلاتی از قبیل عدم قدرت کنترل  خشم یا خود کم بینی و حتی درمورد مشکلات جسمی مانند خستگی ها و دردهای مزمن هم موثر باشد.

چگونه" رفتار درمانی شناختی"  به فرد کمک می کند؟

CBT به فرد کمک کرده تا درک بهتری از مسائلی که موجب تولید عدم تعادل روانی در اوگردیده اند   پیدا نماید.

در این روش  خاص روان درمانگر تلاش میکند تا معضل بزرگ شما را به اجزائ کوچکتری تبدیل کرده و این به شما کمک میکند تا معضلات و چگونگی تاثیر گذاری انرا در زندگیتان  بهترببینید.  

 این اجزا عبارتند از :

 

  •   وضعیت

 این معمولأ شامل یک حادثه تأثرآاور ویا یک موقعیت ورویداد دشواردر مسیر زندگی یک فرد است.
  بدنبال این وضعیت نامناسب درقسمتهای مختلف ذهن آن فرد تغییراتی ایجاد خواهد شد و این تغییرات در

زیر میباشد:

 

  •  اندیشه
  •  احساسات
  •  احساسات فیزیکی
  •  طرز بر خورد با مشکل


هر کدام از این اجزا می توانند بر یکدیگر تاثیرگذار باشند. طرز تفکر شما درباره یک مشکل خاص موجب تغییر وتحول  در حالات فیزیکی و احساسی تان خواهد گردید.

راههای مفیدوکمک کننده (Helpful) و غیرمفید ومضر (Unhelpful)  زیادی برای حل یک مشکل ومعزل در زندگی موجود است وچگونگی حل این معزل بستگی زیادی به طرز شناخت و تفکر فرد دارد. 

به عنوان مثال :

وضعیت یا موقعیت مشکل: شما روز بسیار بدی را گذرانیده وخسته ورنجیده هستید. بنابراین تصمیم میگیرید برای تمدد اعصاب وخرید مواد غذائی به بیرون بروید. همانطور که شما در طول جاده در حال راه رفتن هستید، یکی از اشنایانتان از کنارتان کذشته و ظاهرا ،به شما اعتنائی نکرده و شما را نادیده میگیرد.

تغییرات ایجاد شده در فرد میتواند به شکل سالم ومفید و یا غیر سالم و غیر مفید ظاهر گردد.

طرز فکرسالم و کمک کننده

 طرز فکر سالم

به نظرمیرسد این دوست من گرفته و درهم و درخود فرورفت بود. تعجب میکنم اگرمسئله ویا گرفتاری خاصی برایش ایجادشده باشد.

احساسات سالم

احساس نگرانی برای دوستی که به شما بی توجه بوده میکند.  

تغییرات جسمی و فیزیکی در فرد سالم

فردی با قدرت تفکر سالم هیچ نوع تغییر خاصی در خود احساس نخواهد کرد.

 

طرز برخورد با مشکل درفرد سالم

فردی با قدرت تفکر سالم بعد ازبرگشت به منزل با دوست خود تماس گرفته و از احوال او جویا گشته تا مطمئن شودکه او سالم است. 

 

طرز تفکر ناسالم, غیرمفید ومضر 

طرز فکر ناسالم

او مرا نادیده گرفته بنابراین او مرا دوست ندارد.

 

احساسات در فردی با تفکرات ناسالم

احساس کمبود,افسردگی و طرد شدن از سوی دوستش براو چیره میگردد.

 

تغییرات جسمی و فیزیکی

در اثر آزردگی شدید فرد ممکن است دچار دل بهم خوردگی,دل پیچه و تهوع نمائید.

 

طرزبرخورد با مشکل

فرد بلافاصله به خانه برگشته و برای مدتی از برخورد با این دوست خود شدیدأ اجتناب می ورزد.

در مثال بالا کاملأ مشهود است که افراد بسته به موقعیت فکری خود میتوانند واکنشهای احساسی وروانی متفاوتی در برار حوادث روزمره داشته باشند.
چگونگی ساختار فکری فرد بر روی واکنشهای رفتاری, احساسی وطرز عملکرد او در زندگی تاثیر عمیقی میگذارد.

اینوع افراد باحداقل علائم و شواهد سریعأ به یک نتیجه گیری کلی و منفی میرسند که موجب تولید:

 

  •    تعدادی از احساسات ناخوشایند
  •   رفتارهای غیر سودمند در مسیر زندگی آنان خواهد گردید.

 

در مورد مثال بالا زمانی که شما با افکاری از قبیل بی اعتنائی, نادیده گرفته شدن از جانب دوست خود( افکار مضر  Unhelpful) به خانه برگردید این منجر به احساس افسردگی و غمگینی در شما خواهدگردید.

بر عکس اگر شما قادر باشید که از مجموعۀ افکار غیر مضریا Helpful استفاد کنید شما با آن فرد تماس گرفته و با صحبت کردن سعی درپیدا کردن  دلیل رفتارغیر متعارف اوبرخواهید آمد.

از این طریق شما احساس بهتری در خود خواهید کرد.

آنچه بر یک فرد میگذرد می تواند در دیاگرام زیر خلاصه شود:

 

 Situation (موقعیت)
cbt farsi

 

این نوع  رفتارهای مضر و غیر مفید میتوانند وارد یک دورتسلسل معیوب, آزار دهنده و بیمار گونه گردند. اگر فردی مداومآ ازاین  سیکل معیوب در حل مسائل زندگی استفاده نمائید این امر موجب افکاری منفی وغیر واقعی در موردخود و پیرامون اطراف شان می گردد. نتیجتآ فرد دچار اضطراب, دلمردگی وافسردگی طولانی مدت خواهد گردید.

 

"رفتار درمان شناختی یا افکار رفتار درمانی  به فرد کمک کرده تا این سیکل معیوب را شکسته و از روش سا لم ومفید که دربالا توضیح داده شده  در حل مسائل زندگی خود استفاده نمایئد.

 

"پنج حوزه" ارزیابی Areas A Five Assessment

 

(Life situation, relationship)موقعیت نامناسب زندگی

(practical problems)
(e.g. a problem/difficult situation/event occurs)

little arrow
 

 

Altered thinking ( افکار مضر وناسالم)
with extreme and unhelpful thoughts

 

arrow centre arrows arrow

Altered emotional feelings(احساسات آسیب دیده)

Altered physical feelings/symptoms

(علائم و تغییرات جسمانی)

arrow arrow

 

Altered behaviour( رفتار مضر وناسالم)
(reduced activity, avoidance or unhelpful behaviour)

 

 

همانطوری که در شکل و دیاگرام بالا نشان داده شده است تغییردرهر یک ازاین پنج نقطه(موقعیت نامناسب,افکار مضر,احساسات ناسالم,تغییرات جسمانی آزار دهنده ورفتار مضر و ناسالم) که به یکدیگر زنجیروار متصل میباشند می تواند تأثیر بسیار چشمگیری درایجاد رفتارها سالم و غیر مضر در افراد را نموده وتأثیر بسیاری در بهبود اختلالات روانی آنها داشته باشد.

رفتار درمانی شناختی یاCBT شامل چه مراحلی است؟

جلسات " رفتار درمانی شناختی" می تواند به صورت جداگانه و یا  گروهی و همچنین می تواند ازطریق  خود درمانی توسط کتابهای مربوطه  و یا با کمک برنامه های کامپیوتری انجام شود. در انگلستان و ولز دو برنامه کامپیوتری برای" رفتار درمانی شناختی" برنامه ریزی شده است و این برنامه ها توسط  بیمه خدمات درمانی وسازمان بهداشت انگلستان تایید شده است.

چگونگی برگزاری جلسات رفتار درمانی شناختی

  • شما معمولا با روان درمانگر  بین 5 تا 20 جلسه ملااقات خواهد داشت. این جلسات میتواند هفتگی, هر دو هفته باشد. هر جلسه بین 30تا 60 دقیقه به طول خواهد انجامید.
  •  در 2-4  جلسه ا ول ،تلاش روان درمانگربراساس این خواهد بود تا بررسی کرده و دریابد که آیا "روان درمانی شناختی " یک روش درمانی مناسب برای شما است. ثانیأ آیا شما  تحمل این درمان را داشته و با آن احساس راحتی میکنید.
  • اگرچه   "رفتار درمانی شناختی"  برروی مشکلات زمان حاضر تکیه میکند اما راون درمانگر از گذشته شما هم سؤالاتی   خواهد پرسید تا بهتربتواندبه شما کمک نماید.
  • شما میتوانید درمورد طول  درمانتان به شکل کوتاه مدت , متوسط و یا طولانی مدت با او مشورت نمائید.
  • شما می توانید معمولأ با روان درمانگرتان  راچع به موضوع مورد بحث برای هر جلسه به یک توافق دو طرفه برسید.

طرز کار "رفتار درمانی شناختی"

*     روان درمانگر به شما کمک می کند تااجزاء مشکل ومعزلی  که موجب عدم تعادل روانی تان گردیده را (مشکل , طرزفکر شما درمورد آن مشکل, احساساتی که در رابطه با آن مشکل تجربه کرده اید, تغییرات و ناراحتیهای جسمانی که تجربه کرده اید و سرانجام برخورد ورفتار شما درمقابل این مشکل چگونه بوده است)  از هم  جدا نموده و آنرا دریک دفترچه یادداشت نمائید.

 

*     این نوع جداسازی به شما کمک کرده تابتوانید با دیدی واقع بینانه تری به مسئله خود بنگرید تا دریابید که آیا شما از روشهای رفتاری سالم و  Helpful  درحل مسائلتان استفاد کرده ویا ناخودآگاهانه از روشهای مضرو غیر سالمUnhelpful  برای ح مشکلالتان بهره می جوئید.

 

*     از این پس روان درمانگرسعی خواهد کرد تا به شما در جهت تغییرات فکری وگزینش رفتارهای سالم ومفید کمک نماید.

*     البته این کاملأ واضح است که  صحبت کردن درمورد هر کاری ساده تر ازانجام دادن آن کاراست.  بنابراین بعداز آنکه شما توانستید دریابید که چه نوع تغییرات فکری ورفتاری برای شما کمک کننده خواهدبود, روان درمانگرتان یک سری تکالیفی را در هر جلسه برایتان تعیین خواهد کرد. این نوع تمرینات به شما کمک میکند تا سریعتر تغییرات لازمه در ذهنتان جایگزین گردند. شما میتوانیدبا تمرینات زیر شروع کنید:

*     جاگزین کردن افکار ناراحت کننده با افکاری مفید که به شما درجلسات  CBT  توصیه شده است.

*     شناخت دقیقتری از رفتارهای مضر خود یافته وبجای این رفتارهای تخریبی از رفتارهای مفید و کمک کننده استتفاده نمائید.

*     در هر جلسه شما راجع به حالات وافکارورفتار هفته گذشته تان با روان درمانگرتان صحبت کرده  واو به شما کمک کرده تا رفتاری سالم تری در قبال مسائل روزمره د ر پیش بگیرید.

 

*     روان درمانگرهرگز شمارا مجبور به انجام کاری نخواهد کرد و ازشما نخواهند خواست تا کارهایی  شما دوست ندارید انجام دهید. قدرت" رفتار درمانی شناختی" در این است که شما می توانید همچنان به تمرین و توسعه مهارت های خود  حتی پس ازپایان جلسات روان درمانی ادامه دهید. این امرمیتواند یک نوع مانع و روش محافظتی برای بروز مشکلات روانی درآینده  باشد. 

 

"رفتار درمانی شناختی"تا چه حد مؤثر است؟

  • این یکی از موثر ترین روشهای درمانی است. بلاخص زمانی  که اضطراب یا افسردگی مشکل اصلی بیمار است.
  • این مؤثرترین روش درمانی برای افسردگی های متوسط و شدید است
  • "رفتار درمانی شناختی " میتواند به اندازه داروهای ضد افسردگی در درمان بسیاری ازافسردگیها مؤثر واقع شود.

چه نوع درمانهای دیگری درروانشناسی موجود است و چگونه میتوان آنها را با هم مقایسه کرد؟

"رفتار درمانی شناختی"در بسیاری از موارد برای روان درمانی مؤثر است. هرچند انواع دیگری ازروان درمانی موجود است . ما دراینجا فقط  رایج ترین آنها را یعنی  اضطراب و افسردگی را مورد بررسی قرار میدهیم.

  • این روش برای همه افراد مفید نیست وبجای آن باید از روشهای دیگر گفتار درمانی استفاده کرد
  • رفتار درمانی شناختی درشرایطی خاص می تواند به اندازۀ  دارورهای ضدافسردگی مؤثر باشد و تأثیر آن در درمان اضطراب بیشتر از داروهای ضد افسردگی می باشد.
  • در مورد افسردگی های شدید ، CBT و داروهای ضد افسردگی با هم استفاده می شوند. هنگامی که فرد افسرده است هرگونه تغییری بسیاردشواروتقریبأ ناممکن خواهد بود. بنابراین بهتر انست که بیمار اول داروی ضد افسردگی دریافت کند وبعد جلسات رفتار درمانی شناختی را برایش شروع کنند
  • داروهای آرامبخش و ضد اضطراب را نباید برای مدت زمان طولانی ا ستفاده کرد چون این دسته از داروها اعتیاد آور هستد.  "رفتار درمانی شناختی"  گزینۀدرمانی بهتری است

مشکلات موجود در مورد رفتار درمانی شناختی

  • CBT یک راه حل درمانی  سریع نمی باشد. درمانگر مانند یک مربی شخصی است که توصیه و تشویق می کند - اما نمی تواند  آن را برای شما انجام دهد
  • گاهی اوقات افسردگی شما میتواند باعث کاهش قدرت تمرکز و انگیزه مورد نیاز برای تغییر شود.

     
  • برای غلبه بر اضطراب ، شما نیاز به مقابله با آن رادارید. این می تواند منجر احساس اضطراب بیشتری برای زمان کوتاه در شما گردد
  • درمانگر خوب جلسات خود را با سرعت و قدرت روانی شما وبا توافق شما تنظیم میکند . بنابراین شما قدرت کنترل درمان خود را میتوانید دردست بگیرد

طول درمان دررفتار درمان شناختی

 طول درمان وابسته به نوع و درجه و شدت بیماری فرد میتواند بین 6 هفته تا 6 ماه باشد.

"رفتار درمانی شناختی" یک روش درمانی پرطرفدار است و درمناطق مختلف کشور یک لیست انتظارطولانی مدت در پیش روی بیمارمیتواند باشد.

اگر علایم باز گردند؟

همیشه خطر بازگشت اضطراب یا افسردگی برا فرد بیمار وجود دارد. اگربیماریتان برگشت شما میتوانید با مهارتهای که درجلسات CBT آموختید راحتتر این معزل جدید راکنترل نمائید.  بنابراین ، این مهم است که مهارتهائی که در CBT آموختید را حتی در زمان بهبودتکرار نمائید. تحقیقات اخیر ثابت کرده اند این روش حتی بهتر از داروهای ضد افسردگی میتوانند برای پشگیری مؤثر باشند.

 رفتار درمانی شناختی چه تأثیری در زندگی من خواهد داشت ؟

افسردگی و اضطراب  از دسته بیماریهای بسیار آزار دهنده وعذاب آورهستند . آنها به طور جدی می تواند بر توانایی فرد در کار کردن و لذت بردن از زندگی تاثیر گذار باشند. CBT بعید است که تأثیری منفی در زندگی شما داشته باشد کاملأبرعکس , CBT به شما کمک کرده تا از بروز افسردگی جلوگیری نمائید.

چگونه می توانم برای این روش درمانی اقدام نمائیم؟

  • با پزشک خانواده خود صحبت نمایید. آنها ممکن است شما را نزد کسانی که این در روش درمانی آموزش دیده اند  ارجاع نمایند. -- بعنوان مثال ، روانشناس ، پرستار ، مددکار اجتماعی و یا روانپزشک
  •  انجمن روان درمانگران انگلستان لیست افرادی که در رشته رفتار درمانی شناختی مدرک معتبر علمی دارند را دراختیار داشته و میتواند در اختیارشما بگذارد.
  • شما البته میتوانید از روش خود- درمانی از طریق مطالعه کتاب ویا کامپیوترکمک بگیرید

چه اتفاقی می افتد اگر من نتوانم به موقع از این روش درمانی استفاده کنم؟

شما میتوانید با پزشک خانواده خود صحبت کرده تا ازروشهای درمانی دیگری برایتان استفاده کنند.   

  • اطلاعات بیشتری در مورد انواع دیگر درمانها و جایگزین های آن مطالعه کنید
  • شما میتوانید از کتابهای موجود در مورد این نوع درمان استفاده کرده و میزان اطلاعات خود را بالا ببرید. این به شما کمک کرده تا در زمان درمان درک صحیح تری از آن داشته باشید.
  • صبر کنید تا ببینید آیا در وضعیت روحی تان بهبودی حاصل میگردد. شما همیشه میتوانید  برای این روش درمانی تقاضا نمائید

10حقیقت کلیدی در مورد "رفتار درمانی شناختی"

  • Change -    تغییر در افکار و اعمال خود
  • Homework -    تمرین مداوم آ نچه یاد گرفته شده
  • Action -    آنچه را که آموختید انجام دهید نه اینکه فقط حرف آنرا بزنید.
  • Need -    سعی کنید مشکلتان را سریعأ شناسائی نمائید.
  • Goals -    به سمت هدف خود مصرانه حرکت کنید.
  • Evidence -    تلاشی مستمر در جهت تحقق این درمان از خود نشان دهید.
  • View -    مسائل راززوایای متفاوت بنگرید.
  • I can do it -    به خود اطمینان داشته باشید.
  • Experience - باورهای خود را تست نمائید.
  • Write it down - از پیشرفتهای خود یاداشت بردارید.

 

ترجمه توسط:

سایت روانشناسی بالینی

روانشناسی بالینی



امروزه روان‌شناسي با همه جنبه‌هاي زندگي انسان در ارتباط است و هر اندازه كه جامعه پيچيده‌تر مي‌شود، روان‌شناسي نيز نقش مهم‌تري در حل مشكل‌ها برعهده مي‌گيرد؛‌ تا جايي كه امروزه با تخصص‌هاي متنوع و متعددي در روان‌شناسي روبه‌رو هستيم: روان‌شناسي مهندسي، روان‌شناسي محيطي، روان‌شناسي قانوني و روان‌شناسي كامپيوتر.
البته در ايران بسياري از حوزه‌هاي روان‌شناسي چندان شناخته‌شده نيستند و حتي تخصص‌هاي معروفي مانند روان‌شناسي باليني يا تربيتي هم جايگاه واقعي خود را ندارند. علتش اين است كه بسياري از موسسات از نقش متخصصان روان‌شناسي در پيشبرد امور اطلاع‌ زيادي ندارند. در اين نوشته قصد داريم به علم روان‌شناسي و شاخه‌هاي مختلف آن و مقايسه روان‌شناسي و روان‌پزشكي بپردازيم.
در تمدن‌هاي اوليه در مصر و خاورميانه تصور مي‌شد كه علت بيماري‌هاي رواني، نيروهاي جادويي است و به همين علت جادوگران به درمان اين افراد بيمار مي‌پرداختند. آنها از مناسك جادويي براي كنترل اين نيروها استفاده مي‌كردند.
در تمدن يونان و روم، توصيف مشكلات رواني با فلسفه در آميخته بود. بقراط، افلاطون و ارسطو نگاهي فلسفي به اين موضوع داشتند و به‌هم‌خوردگي اخلاط چهارگانه را عامل آن مي‌دانستند. در آن زمان مسووليتي در قبال بيماران رواني وجود نداشت و در اغلب موارد اين بيماران را در خانه محبوس مي‌كردند يا آنها را به زنجير مي‌كشيدند.

تاريخچه روان‌پزشكي در ايران
 

در حالي كه در اروپاي قرون وسطي بيماران رواني را مامن شياطين مي‌دانستند و آنها را شكنجه مي‌كردند تا ارواح را از بدنشان خارج كنند، در ايران بخشي از دارالشفاها به اين بيماران اختصاص يافته بود. با ظهور ستارگاني در آسمان پزشكي دوران اسلامي در ايران مانند زكرياي رازي، ابوعلي‌سينا و سيداسماعيل جرجاني، طب ايران به اوج ترقي رسيد و پرچم‌دار جهان پزشكي شد. اين بزرگان بيماري‌هاي رواني را ناشي از اختلال مزاج‌ها و اثر آنها بر مغز مي‌دانستند. ابوعلي سينا از معروف‌ترين دانشمندان مسلمان، در كتاب قانون توضيحات زيادي درباره بيماري‌هاي رواني دارد و مبتلايان را بيمار مي‌خواند.

روان‌شناس يا روان‌پزشك؟ مساله اين است!
 

سوال اساسي كه براي بسياري افراد پيش مي‌آيد، اين است كه روان‌شناسي و روان‌پزشكي چه تفاوتي با يكديگر دارند. اين تفاوت بايد شناخته شود چون عدم شناخت آن، بعضي‌ها را به بيراهه مي‌كشاند. حتي بسياري از افراد تحصيل‌كرده هم به طور دقيق از اين اختلاف آگاه نيستند و در بسياري از برنامه‌هاي راديو و تلويزيون هم اين 2 به اشتباه به جاي همديگر به كار مي‌روند.
واقعيت اين است که روان‌شناسي يک شاخه علمي از علوم انساني است كه هدفش مطالعه رفتار انسان است. به عبارت بهتر، روان‌شناسي مطالعه رفتار و فرآيندهاي ذهني است. عمر اين رشته نسبتا كوتاه است (كمي بيش از يك قرن) اما رشد بسيار چشم‌گيري داشته است؛ به حدي كه بيش از 20 رشته تخصصي را شامل مي‌شود. بعضي از رشته‌هاي آن شامل روان‌شناسي كودك، روان‌شناسي مديريت، روان‌شناسي باليني، روان‌شناسي كودكان استثنايي، روان‌شناسي ورزش، روان‌شناسي تربيتي، روان‌شناسي صنعتي، روان‌شناسي سالمندي و... است كه البته بسياري از اين رشته‌ها در كشور ما چندان شناخته‌شده نيستند. اما بعضي از آنها مانند روان‌شناسي باليني را بيشتر مردم مي‌شناسند.
روان‌‌شناسي باليني را امروزه علم بهزيستي مي‌خوانند. چون در اين حوزه به انسان آموزش مي‌دهند كه چگونه فرض‌هاي غلط را در ذهن خود تصحيح کند و زندگي خوب و راحتي داشته باشد. در اصل در اين روش علت بيماري رواني ريشه‌يابي مي‌شود و با روش‌هاي مختلف مانند رفتاردرماني بيمار را معالجه مي‌كنند. علاوه بر اين روان‌شناس، گاهي كار مشاوره هم انجام مي‌دهد.
بررسي رشته‌هاي گوناگون در حوزه روان‌شناسي مشخص مي‌كند كه روان‌شناسي فقط مطالعه رفتارهاي غيرعادي يا مرضي نيست. نقش روان‌شناس معمولا درمان بيماري‌هايي است كه بيمار از آن رنج مي‌برد و خودش از آن آگاه است و به دنبال درمان آن مي‌گردد؛ مانند وسواس، افسردگي و اضطراب. كلمه روان‌شناسي نبايد جنون را به ذهن بياورد. حتي بيماري‌هايي كه در روان‌شناسي باليني قابل درمان هستند، شامل بيماري‌هاي شديد رواني مانند روان‌پريشي يا سايكوز يا جنون نمي‌شوند و روان‌شناسي نقش چنداني در درمان اين اختلالات ايفا نمي‌كند. براي درمان چنين بيماري‌هايي مي‌توان از رويكردهاي متفاوتي استفاده كرد مانند روانكاوي، شناخت درماني و رفتاردرماني.
در بيماري‌هاي شديد رواني (مانند سايكوز) بيمار معمولا بيماري خود را قبول ندارد و نسبت به درمان مقاومت نشان مي‌دهد. بيماري‌هايي مانند اسكيزوفرني، مانيا (شيدايي) و سايكوز از جمله بيماري‌هاي شديد رواني و همراه با توهم و رفتارهاي غيرعادي هستند. چنين بيماراني به طور اختصاصي توسط روان‌پزشك درمان مي‌شوند؛ نه روان‌شناس. روان‌پزشك فردي است كه در رشته پزشكي تحصيل كرده و بعد از اتمام دوره پزشكي عمومي، دوره تخصصي خود را در رشته روان‌پزشكي يا اعصاب و روان گذرانده است. چنين پزشكي براي درمان بسياري از بيماري‌ها ملزم به تجويز دارو است. البته احتمال دارد كه بسته به نوع بيماري، از رفتار درماني، روان‌درماني يا الكتروشوك هم استفاده كند.
در بعضي موارد، براي درمان بعضي بيماران مانند بيماران افسرده يا وسواسي، نياز است كه روان‌شناس باليني در كنار روان‌پزشك با هم به درمان بيماري بپردازند. نكته مهم اين است كه روان‌شناسان اصلا مجاز به تجويز دارو نيستند.

روانکاوي يعني چه؟
 

روانكاوي يكي از رويكردهاي علم روان‌شناسي است كه توسط «فرويد» پايه‌گذاري شد. شناخت او از ذهن بر پايه روش‌هاي تفسيري و درون‌گرايي است. تئوري‌هاي او بسيار مشهور شدند و دليل آن احتمالا درگير بودن تئوري‌هاي او با موضوعاتي مانند جنسيت و سركوب است. در آن زمان، اين مسايل از موضوعات ممنوعه به حساب مي‌آمدند. امروزه تئوري‌هاي فرويد چندان مورد توجه نيستند اما همين تئوري‌ها در تبديل علم روان‌شناسي به يك موضوع باليني بسيار تاثيرگذار بودند. روانكاو، در واقع، يک روان‌شناس است كه براي درمان بيمار خود از رويكرد روانكاوي استفاده مي‌كند. در روانكاوي، فرض بر اين است كه ريشه بيماري‌هايي مانند اضطراب و افسردگي در تجربيات دوران كودكي نهفته است كه به صورت ناخودآگاه درآمده‌اند. روانكاوان با اعتقاد به اينكه بيشتر رفتارهاي انسان از روي ناخودآگاهي است با روش‌هايي سعي در شناسايي اين عوامل دارند تا با شناساندن آنها به بيمار، ناراحتي‌ها را رفع كنند.
نظر روان‌پزشك/ دكتر محمدرضا خدايي، روان‌پزشك

ما همه در يک تيم هستيم
 

رواج مشكل‌هاي عاطفي و اقتصادي مانند بيكاري و بسياري مسايل ديگر در زندگي امروز، باعث شده كه افراد در بعضي مواقع نتوانند بر اين مسايل غلبه كنند و در نتيجه دچار تعارض و ناكامي شوند. اين فشارهاي رواني مي‌تواند سلامت جسم و روان را تهديد كند.
از آنجا كه بسياري بيماري‌هاي جسمي تحت‌تاثير عوامل رواني بروز مي‌كنند، لازم است مردم در هر طبقه اجتماعي و اقتصادي‌اي كه هستند براي حل اين مشكل‌ها، قبل از اينكه شدت يابند و سبب بيماري شوند، با كارشناسان فن مشورت كنند. همه اعضاي تيم بهداشت روان، درصدد ارتقاي سطح بهداشت روان افراد و توانمندسازي آنها مانند يك زنجيره به هم پيوسته هستند و هر گروهي با شرح وظايفي مشخص اين هدف مشترك را دنبال مي‌كنند. روان‌پزشك، روان‌شناس، مددكار، روان پرستار و كار درمان جداي از هم نيستند بلكه اعضاي اين تيم‌اند. تلاش‌هاي زيادي كه در سال‌هاي اخير براي انگ‌زدايي از بيماران رواني صورت گرفته باعث شده امروزه مردم بدون ترس از نگاه ديگران داوطلب مراجعه به مراكز مختلف مشاوره و روان‌پزشكي شوند اما مساله ديگري كه مطرح مي‌شود اين است كه بسياري از مردم با شرح وظايف هر يك از اين گروه‌ها آشنايي نشدارند و بنابراين نمي‌دانند چه زماني بايد به روان‌پزشك مراجعه كنند يا از روان‌شناس و ديگر اعضاي گروه تيم درماني بهره بگيرند. روان‌پزشك، فردي است كه پس از اتمام دوره پزشكي، مانند هر پزشك ديگر كه براي تخصص خاصي امتحان مي‌دهد و چشم‌پزشكي، جراحي يا ديگر تخصص‌ها را برمي‌گزيند، با انتخاب تخصص اعصاب و روان يا همان روان‌پزشكي مي‌تواند بسته به نيازي كه فرد مراجعه‌كننده دارد از روش‌هاي دارودرماني، روان‌درماني، گروه‌درماني، رفتاردرماني و... براي او استفاده كند. پس، از آنجا كه روان‌پزشك تاثير متقابل بيماري‌هاي جسمي و بيماري‌هاي رواني را مي‌شناسد حتي مي‌تواند در تشخيص بيماري‌هاي جسمي كه موجب بروز انواع اختلال‌هاي رواني مي‌شود به افراد كمك كند. شما هرگاه دچار تغييرهاي خلق و هيجانات شده باشيد، هر گاه اضطراب و افسردگي پيدا كنيد و اين تغييرات عملكرد زندگي شما را مختل كند و در كار و شغل و روابط بين فردي‌تان اثر بگذارد، مي‌توانيد از روان‌پزشك كمك بگيريد. همان‌طور كه اشاره شد، چون روان‌پزشك ديد جامعه‌نگري به شما دارد، از نظر جسمي و رواني ارزيابي‌تان مي‌كند و در كنار اين مشاوره‌ها و بررسي‌ها، تشخيص و درمان را انجام مي‌دهد. گاهي اوقات، شما بيماري يا اختلالي نداريد اما لازم داريد در مورد برخي مسايل مثل تحصيل، مشكلات تربيتي كودك، ازدواج و... در وضعيت عادي و سلامت، آموزش‌هايي ببينيد. در اينجا روان‌شناس كه از اركان مهم بهداشت روان است، مي‌تواند در پيشگيري از بروز مشكل و بيماريابي به شما كمك كند. چگونگي تنظيم رفتارها و حفظ هماهنگي و تعادل با محيط، بر عهده روان‌شناس است. لازم است بدانيد در بحث بيماري‌ها و درمان اختلال‌هاي رواني، روان‌پزشك به عنوان سرپرست اين تيم تلقي مي‌شود.

روانشناسی بالینی



ز دیدگاه رفتارشناسی، ترک اعتیاد، خداحافظی با رفتارهای نامناسب است. تغذیه ی ما وجهی از رفتار روزانه‌ ما است. بسیار پیش می ‌آید که غذای کمی بخوریم یا حتی غذا خوردن را فراموش کنیم و یا برعکس، به نحوی افراطی، خوراکی ‌هایی بخوریم که ارزش غذایی چندانی ندارند.

از اهداف اساسی درمان وابستگی به مواد، ارتقای سطح مسوولیت ‌پذیری بیماران است.

رعایت تغذیه متعادل و صحیح، در واقع پذیرش مسوولیت ‌های ما نسبت به بدن خودمان است.

ظریفی گفته است که: ” همه دوست دارند که به بهشت بروند ولی مشکل اینجا است که کسی دوست ندارد بمیرد. ” همه ما دوست داریم بدنی قوی و سالم داشته باشیم اما کمتر در مقام ایفای الزامات آن برمی ‌آییم.

پُر واضح است که سوء مصرف مواد، آثار تخریبی بسیاری بر بدن ما خواهد داشت. اعتیاد به لحاظ عوارضی که بر اعضا و جوارح ما دارد، شبیه سگ است؛ یعنی بعضی اعضا را لیس می ‌زند و برخی دیگر را گاز می ‌گیرد.

اما به هر حال، هر چه شدت و مدت وابستگی بیشتر باشد، تخریب بدنی بیشتر است. در واقع اکثر معتادان به درجاتی دچار سوء تغذیه هستند.
مصایب اعتیاد

بیماران در زمان مصرف مواد، به اشتباه‌، آن ها را عامل قدرت و انرژی گرفتن خود می‌ دانند اما در حقیقت این مواد تهی از انرژی هستند. کاهش اشتها، سوءهاضمه و سوء جذب، نقص عملکرد کبد و لوزالعمده، کم ‌کاری روده و نیز عدم دفع مناسب سموم و مواد زاید حاصل از سوخت ‌و ساز، از جمله عوارض مصرف مواد است.

همچنین مصرف مواد به افزایش دفع و اتلاف برخی مواد ضروری برای بدن می ‌انجامد که ریزمغذی‌ هایی چون ویتامین‌ ها و املاح معدنی از این جمله‌ هستند. ریزمغذی‌ ها، چاق ‌کننده نیستند اما اشتها را زیاد می ‌کنند و هر چند از متابولیسم آن ها، مستقیما انرژی تولید نمی ‌شود اما در تولید انرژی برای بدن ما نقش واسطه ‌ای بسیار مهمی را ایفا می ‌کنند. ویتامین‌ های گروه B از این گروه هستند.

علاوه بر ریزمغذی‌ ها، سوخت ‌و ساز درشت‌ مغذی‌ ها (کربوهیدرات‌، چربی و پروتئین) نیز که عوامل اصلی تولید انرژی در بدن ما هستند، با اختلال جدی همراه می‌ شود. این که در یک برنامه غذایی متعادل توصیه می‌ شود که ۴۵ تا ۵۰ درصد منابع انرژی از محل مصرف کربوهیدرات، ۳۰ درصد از محل مصرف چربی‌ ها و ۲۰ تا ۲۵ درصد از طریق مصرف پروتئین تامین شود، نقش و جایگاه درشت ‌مغذی ‌ها را در توانایی‌ برای تحرک و انجام فعالیت های روزانه ما نمایان می‌ سازد.
برای شناسایی عادت ها

توصیه می ‌کنم اگر حوصله دارید برای خودتان جدولی تهیه کنید و در آن، آن چه می ‌خورید و محل و موقعیت غذا خوردن و وضعیت روحی خودتان در زمان مصرف غذا و نیز کار دیگری را که در حین غذا خوردن انجام می ‌دهید، یادداشت کنید.

این جدول را حداقل برای ۲ تا ۳ روز تکمیل کنید. شاید این روش به شما کمک کند که عادات اشتباه تغذیه‌ ای خود را شناسایی کرده و به تصحیح آن ها بپردازید. به عنوان مثال، اگر شما غالبا صبحانه یا ناهار خود را فراموش می ‌کنید و به جبران آن در مواقعی که فرصت پیدا می‌ کنید با تنقلاتی که فاقد ارزش غذایی لاز‌م هستند، خودتان را سیر می ‌کنید، اگر پشت ‌میز کارتان یا حین رانندگی و یا صحبت با تلفن غذا می ‌خورید و اگر زمانی که خوشحال یا عصبانی هستید به خوردن افراطی روی می ‌آورید، بدانید که رفتار تغذیه ‌ای صحیحی نداشته و غذاها را همانند مواد، مصرف می ‌کنید.

به یاد داشته باشید که عجله کار شیطان است و همچون ترک موفق مواد، تغییر عادات و رفتارهای غذایی ما نیز نیازمند مرور زمان است و به تدریج می‌ توانیم رفتارهای غذایی مطلوب را جایگزین کنیم.
تغذیه مناسب
۶ توصیه تغذیه‌ ای در ترک اعتیاد

۱- برنامه غذایی در دوران ترک وابستگی، باید حاوی مقادیر کافی از ریزمغذی ‌ها و درشت ‌مغذی‌ ها باشد تا بتواند بدن شما را در بازسازی بافت ‌ها و رفع آسیب‌ های وارده یاری رساند. بهتر است علاوه بر ۳ وعده غذای اصلی، از ۲ میان وعده‌ غذایی نیز سود جست. به عبارت دیگر ۵ وعده غذایی سبک ‌تر مهم‌ تر از ۳ وعده غذایی مفصل است. میان ‌وعده ‌های غذایی کمک می ‌کنند اختلاف بین حداقل و حداکثر قند خون در طول روز کاهش یابد؛ چون یکی از عواملی که موجب تغییرات خلق بیمار، احساس افت انرژی و خستگی، تحریک‌ پذیری و عصبانیت در طول روز می ‌شود، نوسان‌ های قندخون است. به طور کلی، در دوران ترک وابستگی، رژیم غذایی پُرپروتئین و غنی از کربوهیدرات (قند) مفید خواهد بود.

۲- خوردن میوه و سبزیجات تازه و غذاهای حاوی غلات کامل (مثل نان‌ های سبوس ‌دار و برنج سبوس‌ دار) می‌ تواند منابع ویتامینی لازم را برای ‌تان تامین کند. مصرف روزانه یک قرص مولتی ویتامین کافی است و زیاده‌ روی در مصرف ویتامین‌ ها آسیب ‌رسان است.

۳- برای رفع یبوست مزمن، مصرف غذاهای حاوی فیبر بالا کمک‌ کننده است. میوه و سبزیجات از این لحاظ موثر هستند و از بروز عوارضی چون هموروئید (بواسیر)، پیشگیری می ‌کنند. مصرف داروها و فرآورده‌های ملین نیز کمک ‌کننده‌ هستند.

۴- در مصرف چربی ‌ها محدودیت قایل شوید. هر چند که ۳۰ درصد از کالری غذای ما باید از مصرف چربی ‌ها تامین شود ولی فرهنگ غذایی ما به گونه ‌ای است که معمولا مقادیر به مراتب بیشتر از ۳۰ درصد انرژی روزانه خود را از مصرف چربی ‌ها تامین می‌ کنیم.

۵- از مصرف کافئین حتی ‌الامکان اجتناب کنید. به تدریج از روزهای آغازین ترک مواد، مصرف کافئین را کاهش دهید و این روند را تا رسیدن به حداقل میزانی که می ‌توانید، ادامه دهید. یادتان باشد که قهوه دم‌ کرده، چای، نوشابه‌، کاکائو و شکلات و نسکافه حاوی مقادیری کافئین هستند.

۶- مصرف قند و شکر و شیرینی‌ جات نیز می ‌تواند به عنوان یک محرک عمل کند لذا ضرورت دارد مصرف آن ها را متناسب با میزان فعالیت فیزیکی خود تنظیم کنید. به علاوه، هنگام تمایل به شیرینی بهتر است میوه‌ های شیرین بخورید.

روانشناسی بالینی